طراحی گرافیک از عبارات رایجی است که این روزها تقریبا درون هر کسب و کار، استارت آپ و فضای کار تیمی و شرکتی، استفاده می شود و به نوعی یکی از نیاز ها و توانمندی های مهمی است که مردم به آن نیاز دارند. از طراحی لوگو و قالب اینستاگرام گرفته تا طراحی رابط کاربری وبسایت و اپلیکیشن و طراحی های مبتنی بر نشر، مثل کاتالوگ و فهرست. در این مقاله قصد دارم دقیق تر و عمیق تر درباره طراحی گرافیک صحبت کنم.
مقدمه ای در باب طراحی گرافیک
امروزه تقریبا در سرتاسر فضای کسب و کار و استارت آپی واژه گرافیک دیزاین یا طراحی گرافیک جزو واژه های پر کاربرد است. واژه ای که به گاها به یک فرآیند ایده پردازی و تصویر پردازی برای آن ایده اطلاق می شود و برخی مواقع به کار با ابزاری مثل فتوشاپ، ایلستریتور، فیگما، داوینچی و … . در نگاه عامیانه کسب و کار ها طراحی گرافیک به ابزاری برای نشان دادن و جلوه گری قسمت های مختلف آن کسب و کار، یا اصطلاحا “برند”، تبدیل شده است و بیشتر سعی می کند به این بپردازد که “دنیا چه شکلی است؟”. در صورتی که طراحی گرافیک و به معنای عام تر، طراحی (Design)، درباره این باید باشد که “دنیا چگونه کار می کند؟” و به نظر من این امر بحرانی جدی است. طراحی گرافیک درباره این است که دنیا چگونه کار می کند نه اینکه چه شکلی است!
البته بحران جدی تر زمانی شروع می شود که معیار های طراح بودن تغییر می کند، که در انتهای مطلب به آن اشاره خواهم کرد.
طراحی گرافیک یا گرافیک دیزاین (Graphic Design) چیست؟
مشابه بسیار از واژه های اطراف ما، طراحی گرافیکی تعاریف مختلفی دارد که البته همه شان درست اما نه لزوما کامل باشند. در واقع هر تعریف با نگاه به طراحی گرافیکی از زاویه خاص خود شکل گرفته و بعضا اشاره به بعد خاصی از این عبارت و ابزار دارد. این تنوع تعاریف ناشی از گسترده بودن و جامع بودن این عبارت است که البته روز به روز هم در حال گسترش است. در یک تعریف ساده و یک خطی می توان گفت: طراحی گرافیکی یعنی حل مسئله. مسئه های عام و خاص. و کسی که توانمندی این حل مسئله را دارد، طراح گرافیک نام می گیرد.
تعریف دقیق تر طراحی گرافیک
طبق آنچه دنیس آ.دندیس (Donis A. Dondis) می نویسد:
طراحی گرافیک به صورتی که ما امروز میشناسیم، تا زمان انقلاب صنعتی یعنی قرن نوزدهم وجود نداشت. در این زمان پیشرفت فنون چاپ و کاغذسازی امکان استفاده از تزئینات و تصاویر بدیع همراه با متن نوشته شده به وجود آمد و نقاشان و هنرمندان گرافیک توانستند نتایج درخشانی در کار خود حاصل کنند. برای حل یک مسئله گرافیک، در طراحی بیش از یک راه مناسب وجود دارد و از این رو طراح نیز باید با به کار گرفتن عناصر بصری به شیوههای مختلف سعی میکند برای یک موضوع بیش از یک طرح مناسب بیابد.
دنیس آ.دندیس- کتاب مبادی سواد بصری
یک تعریف ساده اما دقیق از طراحی گرافیک
در جای دیگر الیزابت رزنیک (Elizabeth Resnick)، مدرس و محقق در زمینه گرافیک دیزاین یا طراحی گرافیک میگوید:
طراح گرافیک یک مسئله حل کن خلاق است که آموختهاست: اول بفهمد، سپس نقشه کار را بکشد، آنگاه دیزاینی را اجرا کند که یک پیام خاص را با راه و روش تصویری و تخیلی برای مخاطبینی معین جهت ارتباط بیان کند. یک ارتباط تصویری به طراح گرافیکی نیازمند است که بتواند مطلع کند و مخاطبین خود را جذب کند. برای این منظور گرافیک دیزاین یا طراح گرافیک ایده و فکری را پرورش میدهد که بتواند با فرمهای تصویری، محتوا را بیان کند. ایده و فکر در جریان عمل دیزاین تولید میشود، که طی آن گرافیک دیزاین تحقیق میکند، مرتب میکند، و اطلاعات را تفسیر میکند، هدف را معین، ایدهها را ابداع و یک شکل و شمایل تصویری جدید را خلق میکند.
الیزابت رزنیک
تاریخچه مختصری از طراحی گرافیک
واژه طراحی گرافیک اولین بار توسط ویلیام ادیسون دیگینز (William Addison Dwiggins)، طراح تایپ، کتاب و خطاط آمریکایی در مقاله ای در سال 1922 به کار برده شد؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم بود که به کار بردن آن رایج تر از قبل شد. در حالت کلی مثل بسیار از زمینه ها، تاریخ و گستره تاریخی طراحی گرافیک، به گستردگی تاریخ بشریت است. از دست خط های باستانی و نقاشی های روی دیوار غارها گرفته. از خلق نقش و نگار در دوران قبل از حکومت اسلام گرفته تا طراحی های بصری خیره کننده پس از ظهور آن. از طراحی های دروان رنسانس و دوره طلایی طراحی در اروپا گرفته تا انتقال و بلوغ آن به آمریکا. و نهایتا اوج این هنر در قرن بیست و یکم. طراحی گرافیکی که در آن ” ایده ها به فرم و تصویر کشیده می شوند و اطلاعات عمیقی منتقل می کنند.”
طراحی گرافیک در طول زمان از یک فرآیند خلق آزاد به فرآیند خلقی در چارچوب بازار تبدیل شده است. در واقع در گذشته طراحی بیشتر جنبه حل مسئله برای ساده سازی ساخت، خلق ابزار و وسایلی بوده که زندگی انسان را از پیچیدگی خارج می کرد. از ماشین و اهرم گرفته تا معماری، ساخت و ساز، تا گسترش ایدئولوژی و … با ظهور قرن بیستم و گسترش فضای رسانه و مدیا، طراحی جلوه دیگری یافت. طراحی به ابزاری تبدیل برای حل مسئه در راستای ساده سازی، تجسم، خلق و توسعه یک ایده. این می توانست یک جمله انتزاعی صرف باشد و یا یک ایدئولوژی بیسیار گسترده. به معنای دیگر طراحی از یک فرآیند خلق آزاد به خلقی در چارچوب بازار تبدیل شده است.
با ظهور فضایی به عنوان فضای کسب و کار و سود، اقتصاد هم به عنوان یکی از عوامل و زمین بازی های طراحی، در راستای تبلیغات، فروش، توسعه و ارتقاء از این ابزار بهره برد. نهایتا در جهان امروز، طراحی بیشتر جنبه ابزاری را دارد که در خدمت سود و سرمایه است. گرچه خود مفهوم طراحی، باید نشانی از آزادی ذهنی و خلق داشته باشد، اما در چاچوب هایی تعریف می شود که بازار می طلبد و بازار مبتنی بر اقتصاد شکل گرفته است.
برخی عناصر پایه طراحی گرافیک
عناصر طراحی گرافیک شامل اجزا و ماهیت های بصری می شوند که در کنار هم قرار گرفتنشان جزء اصلی فرآیند طراحی است.
خط (Line)
در کنار هم قرار گرفتن نقاط به عنوان کوچکترین اجزای هر طرح گرافیکی، خط ساخته می شود. خط ها عناصری هستند که تقریبا در هر طراحی ای دیده می شوند. چه از نوع صاف و بدون شکستگی باشند، چه از نوع منحنی، ضخیم، نازک، تکه تکه، کوتاه، بلند و … .
رنگ (Color)
از مهم ترین عناصر طراحی گرافیک که به نوعی معنا، مفهومف فلسفه، احساسات و تجربه را می توان با آن خلق کرد، رنگ می باشد. رنگ ها خود در استفاده و کاربرد فلسفه های مختلف و قابل بررسی ای دارند و روی بقیه عناصر هم اعمال می شوند. رنگ ها می توانند تکی (Solid Color) و یا به صورت طیف (Gradient) استفاده شوند.
شکل (Shape)
شکل یا فرم (Form)، ترکیبات مختلفی از خط هاست که می تواند شناخته شده باشد، مثل مربع، مستطیل، دایره و لوزی و …، یا فرمی جدید و خاص داشته باشد. شکل ها زمانی که با رنگ ترکیب می شوند، آورده ای از جنس تجربه و احساسات خواهند داشت که در طراحی، با در نظر گرفتن ظرفیت چشم انسان، می توان از آنها استفاده های مفیدی داشت. با شکل مفهوم مثل ساختار (Structure) و قالب (Template) معنا پیدا می کند.
تایپوگرافی (Typography)
تایپوگرافی یا نویسه نگاری زمانی خلق می شوند که شما با متن (Text) کار می کنید. روابطی که بین متن ها تعریف می شوند، شکل و شمایل متن، بافت متنف جایگذاری متن، اندازه متن و … همگی از این عنصر نشات می گیرند. در استفاده از عنصر تایپوگرافی در طراحی گرافیک شناخت اصول سلسله مراتب بصری (Visual Hierarchy) بسیار مفید است.
فضا (Space)
در طراحی فاصله یا محیط بین عناصر مختلف همچنین محیطی که عناصر در آن هستند، فضا تعریف می شود. شناخت فضا و منطق کار کردن با آن، در کنار شناخت توانایی تشخصی جزئیات توسط چشم انسان می تواند در طراحی، شلوغی، مینیمال بودن، هدایت چشم، احساسات و … را خلق کند.
بافت (Texture) و الگو (Pattern)
بافت و الگو دو عنصری هستند که روی شکل ها یا روی فضا اعمال می شوند و طرحی خاص به عنصر مورد استفاده می دهند. طرحی مثل طرح کاغذ، سنگ، آجر، پارچه، چوب و … . در طراحی سه بعدی بافت و الگو برای ایجاد حس حضور بعد سوم بسیار مفید است.
برخی اصول پایه طراحی گرافیک
طراحی گرافیک اصول مختلف دارد که چهار مورد از کلی ترین آنها در پایین توضیح داده شده اند. طراحی گرافیک هم به عنوان زیر مجموعه طراحی یا دیزاین، اصول کلی ای دارد. این اصول ممکن است در انواع مختلف طراحی گرافیک، به گونه ای متفاوت تعبیر شوند، اما در حالت کلی یکی هستند:
مقیاس (Scale) و اندازه
شناخت مفهوم مقیاس و به کار گیری از آن در استفاده از عناصری مثل شکل، تایپوگرافی، خط، رنگ و … همواره در تبدیل یک طراحی خوب به یه طراحی عالی، از مهم ترین اصول طراحی است. سلسله مراتب بصری(visual hierarchy) هم در این اصل قابل تعریف است.
تاکید و تسلط (Dominance and Emphasis)
این اصل درباره نقطه تمرکز (Focal Point) در طراحی است. اینکه شما بتوانید با تمرکز بر یک عنصر، چشم و احساسات مخاطب را به سمت مفهومی واحد و متمرکز ببرید.
تعادل و بالانس (Balance)
این اصل روی توزیع عناصر تمرکز دارد. اینکه جایگذاری، نحوه توزیع و جایگیری نسبی عناصر در یک طراحی چگونه است. تعادل و بالانس در طراحی می تواند پایستگی در طرح ایجاد که البته در عین حال ممکن است این پایستگی با عدم تعادل ایجاد شود.
هماهنگی (Harmony)
یکی از مهم ترین اصول طراحی هماهنگی است؛ به طوری که گاها به عنوان هدف طراحی در نظر گرفته می شود. در حالت کلی هماهنگی یعنی اینکه در کنار هم قرار کرفتن عناصر مختلف در طرح، بتوانند با هم به هماهنگی برسند و هدف نهایی آن طرح را برسانند. باید در نظر داشت که هماهنگی گاها از طریق تضاد و کنتراست ایجاد می شود.
ابزار طراحی گرافیک (Tools)
مسئله طراحی مسئله کاغذ است و قلم. مهم ترین ابزار طراحی، نوشت افزار و صفحه ای برای ثبت طرح و نوشته می باشد. به مرور زمان با ظهور صنعت چاپ وسایل اندازه گیری، کاغذ ها و نوشت افزار خاص تری برای طراحی روی کار آمدند اما همچنان اصالت با کاغذ و قلم بوده و هست. ابزار های طراحی گرافیک در طول زمان تغییر کرده اند اما همچنان اصالت با کاغذ است و قلم. در 20 سال اخیر با ظهور تکنولوژی، کامپیوتر ها هم به کمک طراحان آمده و ابزاری در دو حوزه سخت افزاری و نرم افزاری برای فضایی طراحی ساخته شده است. قسمت سخت افزاری این ابزار، خود کامپیوتر ها، قلم های نوری، تبلت ها و … می باشند و قسمت های نرم افزاری، شامل نرم افزار هایی مثل پرو کرییت (Procreate)، فتوشاپ (Photoshop)، ایلستریتور (illustrator) ، فیگما (Figma)، کنوا (Canva)، داوینچی (Da Vinci) و … .
اتکا به ابزار و آسیب به طراحی
در سال های اخیر قدرت و سرعت رشد ابزار طراحی به حدی زیاد شده، حتی در کشور ایران، که تقریبا اصالت در طراحی به سمت ابزار طراحی رفته. به این معنی که طراحی و طراح بودن، در آشنایی و کار کردن با ابزار سخت افزاری و نرم افزاری این حوزه خلاصه شده است. این در حالی است که طراحی یعنی حل مسئله و حل مسئله مستقل از ابزار است.
اهمیت طراحی گرافیک
در کل تفکر حل مسئله مبتنی بر طراحی و دیزاین یکی از مهم ترین نیاز های هر مجموعه، از کوچک تا بزرگ، می باشد که برای مجموعه هایی که توانایی درونی سازی این مهارت و منابع انسانی آن را نداشته باشند، برون سپاری و اتکا به فضای فریلنسری (Freelancing) منطقی تر خواهد بود. خارج از این فضا طراحی گرافیک در مینیمال ترین تعریف، فرآیندی است که می تواند برای خلق جلوه هر برند یا هویتی به کار گرفته شود. و با توجه به فضای رقابتی مبتنی بر بازار در بین شرکت ها و استارت آپ های مختلف، اهمیت به جلوه برند، امری ضروی است. اینجاست که نقش طراحی گرافیک به طور جدی دیده می شود. البته همچنان اصالت در دیزاین مربوط به فرآیندی است که در آن نحوه و چگونگی کار کردن مطرح می شود و اینکه فقط شکل یا جلوه یک برند را به گرافیک دیزاین نسبت دهیم، توصیف کاملی از آن نخواهد بود.